جدول جو
جدول جو

معنی وکیل شدن - جستجوی لغت در جدول جو

وکیل شدن
(فُ رَ تَ)
از طرف کسی نماینده شدن، به وکالت مجلس شورای ملی (اسلامی) انتخاب شدن، به وکالت دادگستری رسیدن
لغت نامه دهخدا
وکیل شدن
از طرف کسی نماینده شدن، بوکالت (دادگستر یامجلس) انتخاب شدن
تصویری از وکیل شدن
تصویر وکیل شدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دخیل شدن
تصویر دخیل شدن
پناهنده شدن، پناه بردن، پناه بردن به کسی
ملتجی شدن بر مزار یکی از امامان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دخیل شدن
تصویر دخیل شدن
پناه بردن به کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زایل شدن
تصویر زایل شدن
برطرف شدن، دور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حایل شدن
تصویر حایل شدن
فاصله شدن مانع اتصال شدن
فرهنگ لغت هوشیار
اگرای گراییدن، کج شدن خمیدن میل کردن رغبت کردن گراییدن، کج شدن منحنی گشتن (ایهام بدو معنی)، در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل. (حافظ. 209)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکحل شدن
تصویر مکحل شدن
سرمه بچشم کشیده شدن: (فلاحی بخواب دید که حدیقه حدقه او مقفول بود و انسان دیده او مغلول چون از آن بیخودی افاقت یافت و از آن تهویم بصر او بدست یقظت مکحل شد) (روضه العقول مقدمه مرزبان نامه. چا. 1317 ص یا)
فرهنگ لغت هوشیار
وا گذار شدن، بستگی یافتن واگذار شدن (کاری بکسی)، محول شدن (کاری بوقتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایل شدن
تصویر نایل شدن
به کام رسیدن کامیاب گشتن بمقصودرسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واصل شدن
تصویر واصل شدن
رسیدن، پیوستن: (بین بشه واصل شده می از خودی فاصل شده وز شام جان حاصل شده جانها در ودیوار را) (دیوان کبیر)، بحق رسیدن: (قابل امر وی قابل شوی وصال جویی بعد ازان واصل شوی) (مثنوی) رسیدن پیوستن
فرهنگ لغت هوشیار
وجیه گردیدن هژیر گشتن، پایگاه یافتن، مردم پسند گشتن، زیبا گشتن صاحب جاه و قدر شدن: (مردان را جهد اندر آن باید کرد تایک بار وجیه کردند و نامی)، مهترقوم گردیدن رئیس شدن، مورد توجه شدن خوشگل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وصول شدن
تصویر وصول شدن
بدست آمدن حاصل شدن، دریافت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
نمایندگی دادن کارگزار برگزیدن نماینده بر گزیدن جانشین خود کردن قایم مقام ساختن، اختیاردادن بکسی تاامری رابرای وی انجام دهاد: (سلطان... عمیدالملک راوکیل کرد تا خواهر خلیفه را برای او خطبه کند)، کسی را به وکالت دادگستری انتخاب کردن، کسی را به وکالت مجلس بر گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایل شدن
تصویر نایل شدن
((~. شُ دَ))
رسیدن، به دست آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واصل شدن
تصویر واصل شدن
((~. شُ دَ))
رسیدن، پیوستن، به حق رسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فسیل شدن
تصویر فسیل شدن
Fossilization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
Consist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
consister
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فسیل شدن
تصویر فسیل شدن
fossilisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
组成
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فسیل شدن
تصویر فسیل شدن
fosilización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
consistir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
consistere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
consistir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فسیل شدن
تصویر فسیل شدن
окам'янілість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فسیل شدن
تصویر فسیل شدن
fossilização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
składać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
складатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فسیل شدن
تصویر فسیل شدن
fosylizacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فسیل شدن
تصویر فسیل شدن
Fossilisierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
bestehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فسیل شدن
تصویر فسیل شدن
окаменение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
состоять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فسیل شدن
تصویر فسیل شدن
fossilizzazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی